چرا این یک هدف خوب است؟
من فکر می کنم دلیل اکثر مردم برای یادگیری یک زبان این است که می توانند به آن کشور سفر کنند و با بومیان صحبت کنند، چه برای تفریح و چه برای تجارت. حداقل، به نظر میرسد که اکثر مؤسسات کلاسهای خود را هدف قرار میدهند، و من فرض میکنم آنها تحقیقات خود را انجام دادهاند. به نظر می رسد کسانی از ما که می خواهند زبان یاد بگیرند یا برای لذت یادگیری، یا برای لذت خواندن ادبیات خارجی زبان در اقلیت هستند. با توجه به زمان و تلاشی که برای یادگیری یک زبان به این سطح بالا صرف میشود، تعجبآور نیست، اکنون که اینترنت ترجمههای بسیاری از آثار را به راحتی در دسترس قرار میدهد، بیش از حد نسبی این فعالیت را ذکر نکنیم.
با این وجود، من فکر میکنم به چند دلیل هدف خود را از خواندن یک رمان به زبان خارجی تعیین کنید:
- این از شما میخواهد که خود را فراتر از «بهدست آوردن» در زبان جدیدتان فشار دهید.
- لازم است شما عباراتی را یاد بگیرید که ممکن است در گفتار روزمره استفاده نشوند، اما به دلایل فرهنگی یا تاریخی جالب هستند.
- این به شما یک هدف کاملا مشخص می دهد.
- خواندن یک راه عالی برای حفظ زبان است. میتوانید هر زمان که وقت داشتید، یک یا دو صفحه را بخوانید، بدون اینکه به کشوری سفر کنید یا شریک مکالمهای پیدا کنید.
این پست روشهایی را که من در یادگیری خودم مفید دانستهام توضیح میدهد، با این حال، باید توجه داشته باشم که تجربه من به زبانهای اروپایی که از طریق انگلیسی یاد میگیرند محدود است، و من علاقه خاصی به قرن نوزدهم دارم.
انتظارات
اولین چیزی که باید بدانید این است که یادگیری خواندن یک رمان به زبان خارجی کاملاً امکان پذیر است. علاوه بر این، اگرچه ممکن است بسیار وقت گیر باشد، آنقدرها هم که فکر می کنید دشوار نیست. حداقل، خیلی چیزها بستگی به نوع رمانی دارد که می خواهید بخوانید، و اینکه چقدر در درک درست آن سخت کوش هستید. یک رمان یا یک شعر بسیار ادبی ممکن است فراتر از توانایی شما باشد، مگر اینکه از ترجمه یا یک زبان مادری (ادبی) کمک بگیرید، اما یک رمان ژانر یا رمانی که هدف آن کودکان و همچنین بزرگسالان باشد، احتمالاً مشکل جدی ایجاد نخواهد کرد. متعهد به بازگشایی آن است.
و این دومین چیزی است که باید بدانید. خواندن یک رمان به زبان دوم اغلب یک روند بازگشایی است، و بسیار کندتر از آنچه در زبان مادری خود عادت کرده اید خواهد بود. روزی که بتوانید در یک روز بنشینید و یک رمان خارجی را به پایان برسانید، ممکن است سالهای زیادی باشد، اما روزی که بتوانید بنشینید و فصل اول یک رمان را در یک روز بفهمید، ممکن است تنها چند هفته در آینده باشد. . اما من می خواهم مراقب باشم که به شما امیدهای واهی ندهم. ماهها مطالعه فشرده طول میکشد تا بتوانید رمانی را به زبان خارجی بخوانید، حتی اگر رمانی باشد که از قبل به خوبی میدانید، و حتی اگر زبان مقصد شما ارتباط نزدیکی با زبان مادریتان داشته باشد. و منظورم از فشرده حداقل 2 ساعت کار متمرکز در روز، و فکر کردن به زبان در هر لحظه از اوقات فراغت ذهنی است.
مراحل یادگیری خواندن متن:
- یاد بگیرید که کلمات و عبارات فردی را تشخیص دهید.
- یاد بگیرید که با مراجعه به ترجمه معنی یک متن را بفهمید.
- خواندن جملات ساده را بیاموزید، در صورت لزوم کلمات را جستجو کنید.
- یاد بگیرید که یک متن پیچیده را فقط با مراجعه گاه به گاه به فرهنگ لغت درک کنید.
عوامل کلیدی موفقیت شما عبارتند از:
- یک وسواس پرشور برای زبان مقصد و کاری که می خواهید بخوانید.
- عشق به یادگیری (زبان ها).
- درک نحوه یادگیری، از جمله روش های زبان و ردیابی پیشرفت.
خواندن، نوشتن، صحبت کردن و گوش دادن
خبر خوب این است که خواندن بسیار ساده تر از نوشتن، صحبت کردن یا حتی گوش دادن است. برای نوشتن، باید کلمات مناسب، ساخت و املای درست را پیدا کنید. هنگام صحبت کردن، باید نسبتاً سریع عمل کنید تا شریک گفتگوی شما در انتظار پاسخ به خواب نرود. و در عین حال باید به آنچه می گویند گوش دهید و بفهمید، که اگر سریع، با لهجه غلیظ یا با رنگ محلی اضافه شده صحبت کنند، می تواند دشوار باشد. از طرف دیگر، وقتی در حال مطالعه هستید، می توانید تا جایی که نیاز دارید یک جمله را بفهمید. در حال حاضر تمام کلماتی که نیاز دارید به شما داده شده است، و می توانید هر تعداد که می خواهید تعاریف را جستجو کنید بدون اینکه شخص دیگری را عصبانی کنید. شما همچنین از پشتیبانی اضافه شده از متن و زمینه برخوردار هستید. دانش شما از ادبیات اغلب به شما در درک آثار به زبان مقصدتان کمک می کند، به خصوص اگر به آثاری نگاه می کنید که بر یکدیگر تأثیر گذاشته اند. به عنوان مثال، اگر با ادبیات انگلیسی قرن نوزدهم آشنا باشید، شباهت های زیادی را در نحو، موضوع و فرم در دیگر آثار اروپایی آن دوران خواهید دید.
روش عملیاتی
هر کلاس زبان (خوبی) که من شرکت کردهام، یک کتاب درسی را دنبال کردهام، و من به شما توصیه میکنم همین کار را انجام دهید. هر کتاب درسی محبوبی جواب میدهد، اگرچه معمولاً کتابهایی که بیشتر زبان مقصد و زبان مادری شما کمتر است، به شما کمک میکنند. این روزها می توانید مطالب زیادی را در وب پیدا کنید. من فهرستی از منابع مورد علاقه خود را برای لاتین و روسی دارم و زبانهای بیشتری در ادامه خواهند آمد.
کار کردن در یک کتاب درسی راه خوبی برای هدایت مطالعات و پیگیری پیشرفتتان است. آزمون نهایی اینکه چقدر پیشرفت کردهاید، توانایی شما در درک رمانی است که میخواهید بخوانید، و برای این منظور، تمرین «صفحه اول» را که در زیر توضیح داده شده است، توصیه میکنم.
مشاوره عمومی
گرامرهای قدیمی
گرامرهای قدیمی، حداقل در زبان های اروپایی که من شروع به یادگیری کرده ام، بهترین هستند. قرن نوزدهم زمان پیشرفت در زبان شناسی و در فضای خودآموزی بود. انقلاب صنعتی کتابهای بیشتری را ارزانتر میکرد، و سرعت ارسال، انگیزهای برای زبانشناسان بود تا دورههای زبان و گرامرهای خود را با سفارش پستی توسعه دهند. بسیاری از این موارد با مهربانی در ARCHIVE.ORG در دسترس هستند و من به شدت توصیه میکنم «گرامر [زبان مقصد شما]» را جستجو کنید. این کتابهای گرامر قدیمی معمولاً رویکردی کمکمتر برای ارائه موضوع خود دارند، و کمتر «پرز» را دارند که کتابنویسان مدرن نیاز به گنجاندن آن احساس میکنند. برخی از آنها واقعاً دستور زبان را به یک هنر تبدیل میکنند!
الگوهای دستوری
من گرامرهای قدیمی را دوست ندارم زیرا عاشق حفظ کردن جداول نزول و صرف هستم. برعکس، من در حفظ کردن خیلی بدم! دلیل اینکه آنها بسیار مفید هستند این است که به الگوها و استثناهایی در دستور زبان یک زبان اشاره میکنند.
ذخیره و دسترسی به جدولی مانند جدول زیر در پایگاه داده ذهنی شما می تواند زمان بر باشد، اما اگر الگوهای خاصی را به خاطر داشته باشید، به عنوان مثال که جنسیت و داتیو برای همه جنسیت ها یکسان است و خنثی همیشه یکسان است. اسمی و مضارفی، سپس برای بیش از 50 درصد اطلاعات نشان داده شده میانبر دارید.
Masc. | Fem. | Neut. | |
Nom. | Hic | Haec | Hoc |
Gen. | Huius | Huius | Huius |
Dat. | Huic | Huic | Huic |
Acc. | Hunc | Hanc | Hoc |
Abl. | Hoc | Hac | Hoc |
یادگیری شناسایی الگوهای زبانی یکی از مهارتهای ضروری برای یادگیری یک زبان جدید است و مهارتهایی است که به یادگیری زبانهای آینده شما سرعت میبخشد. متوجه شدم که آزمون OXFORD CLASSICS EXAMS برای این مهارت انجام میشود، و اگر از کلمات متقاطع خسته شدهاید، حل آنها بسیار سرگرمکننده است!
اسامی مناسب
جستجوی برخی از شخصیتها و مکانهای رمان میتواند مفید باشد تا در هنگام پیدا کردن آنها راحتتر آنها را تشخیص دهید. معمولاً با حروف بزرگ شروع میشوند، اما اگر در ابتدای جمله آمده باشند، تشخیص آنها دشوارتر است. برخی از زبانها در صورت رد کردن نامهای مناسب یا (مانند روسی) استفاده گسترده از نامهای مستعار و حروف کوچک، میتوانند به کار اضافی نیاز داشته باشند.
نقطه گذاری
کتابهای زبان به ندرت زمان زیادی را روی علائم نگارشی صرف میکنند، احتمالاً به این دلیل که بسیار تحت تأثیر ترجیحات شخصی است. با این حال، هنگام خواندن یک رمان، علائم نگارشی می تواند کمک بزرگی باشد، به عنوان مثال در جدا کردن بند ها و موارد فهرست، علامت گذاری گفتار مستقیم و غیرمستقیم، و حتی نشان دادن چیزهایی مانند اعداد ترتیبی. ارزش تلاش برای یافتن اطلاعاتی در مورد قوانین رایج نقطه گذاری را دارد.
تشبیهات
تشخیص زبان تصویری همیشه آسان نیست، اما تشبیهات اغلب در قالب مقایسه ظاهر می شوند. چند لحظه وقت بگذارید و کلماتی را که ممکن است نشان دهنده استفاده از یک تشبیه باشد، یادداشت کنید.
متون موازی، کریستوماتی و خوانندگان
اگر آن را تقلب نمیدانید، و اگر به اندازه کافی خوش شانس هستید که یکی را پیدا کنید، متون موازی منابع بسیار مفیدی برای درک یک متن هستند. متون موازی با متن زبان خارجی در صفحه رو به صفحه انگلیسی (یا زبان مادری دیگر) چاپ میشوند. نسخه های لوب نمونه های زیبایی از متن موازی برای منابع یونان باستان و لاتین هستند. هم برای مترجم و هم برای چاپگر پروژه دشواری است، بنابراین تعداد کمی از رمانهای طولانی نسخههای موازی خواهند داشت. با این حال، با برخی از دارندگان کتاب خوب، یا حتی شعبده بازی متن الکترونیکی، میتوانید از متن اصلی در کنار ترجمه استفاده کنید. اگر می خواهید از آنها به عنوان کمکی برای بهبود خواندن خود استفاده کنید، پنگوئن یک سری داستان های کوتاه موازی فوق العاده به چندین زبان دارد، مانند دوور.
کرستوماتی ها و خوانندگان متونی را ارائه می دهند که پیچیدگی آنها افزایش می یابد، اما به طور خاص برای کمک به یادگیری زبان انتخاب شده اند. اغلب شامل یادداشتها و براقها میشوند. مانند متون موازی، اینها میتوانند مربیهای عالی برای کار تنهایی ادبیات خواندن باشند.
کتاب های صوتی
با تمجید از فضایل خواندن، باید توجه داشته باشم که یادگیری با استفاده از مطالب منحصراً نوشتاری ایده خوبی نیست. برای درک بهتر سبک نویسنده، باید «گوش درونی» خوبی برای آهنگهای زبان او و نحوه دستکاری آنها داشته باشید. و جدای از همه اینها، استفاده از چندین روش همیشه راه موثرتری برای یادگیری است.
کجا می توان کتاب های صوتی پیدا کرد:
- میتوانید کتابهای صوتی بسیاری از آثار شناختهشده را بهصورت رایگان در LIBRIVOX.ORG پیدا کنید، اگرچه کیفیت میتواند متفاوت باشد.
- اگر یک کپی دیجیتالی از متن دارید، میتوانید آن را در GOOGLE TRANSLATE جایگذاری کنید و روی دکمه بلندگو در گوشه سمت چپ پایین کلیک کنید. من صدای خواندن را در زبانهایی که امتحان کردهام به طرز شگفتآوری دقیق یافتهام.
- کتابخانه محلی خود را امتحان کنید. آنها ممکن است یک قطعه ضبط شده روی سی دی یا در کاتالوگ OverDrive خود داشته باشند، و در غیر این صورت ممکن است بتوانند آن را برای شما سفارش دهند.
- در صورت عدم موفقیت، «کتاب صوتی [کتاب شما]» را در گوگل جستجو کنید، یا کلمه «کتاب صوتی» را در زبان مقصد خود جستجو کنید.
همنوعان و همزادان دروغین
همزادها کلماتی هستند که ریشه شناسی مشترک دارند و همزادهای کاذب کلماتی هستند که به نظر می رسد که مرتبط هستند، اما نیستند. به عنوان مثال، در زبان انگلیسی قلم و مداد همزاد کاذب هستند، اگرچه باور کردنش سخت است! “هدیه” کلمه آلمانی برای سم است و کلمه روسی “магазин” (magazin) به معنای مغازه است. من در واقع فکر می کنم که همزادهای کاذب به همان اندازه مفید هستند. ما به یادگیری تعاریف جدید برای کلمات در زبان مادری خود عادت کردهایم، بنابراین به راحتی میتوان معنای جدیدی را روی یک کلمه موجود قرار داد، در حالی که یادآوری یک کلمه جدید و معنای جدید آن کار بیشتری دارد. توصیه من این است که هم پیوندهای درست و هم نادرست را بپذیرید!
زمان گذشته
یک تفاوت عمده بین یادگیری صحبت کردن و یادگیری خواندن رمان این است که بیشتر رمان ها با استفاده از نوعی زمان گذشته نوشته می شوند. البته، استثنائاتی وجود دارد، بنابراین ارزش دارد که ابتدا بفهمید زمان کار شما چیست. دلیلی وجود ندارد که نتوانید از یادگیری زمان حال افعال صرف نظر کنید تا ابتدا فرم های گذشته را یاد بگیرید، حتی اگر عملاً هر کتاب درسی با آموزش زمان حال شروع می شود.
برخی از زبانها چندین زمان گذشته دارند، معمولاً بین اعمالی که در گذشته انجام شده و به پایان رسیدهاند (من انجام دادهام)، اعمالی که به طور مکرر در گذشته انجام شدهاند (من قبلا انجام میدادم، انجام میدادم) و اعمالی که در گذشته و اما تمام نشده بودند (من داشتم انجام می دادم).
غالباً «این بود» اغلب یک عبارت مجموعه ای بسیار مفید برای یادگیری است، زیرا اغلب در داستان سرایی از آن استفاده می شود. “شبی تاریک و طوفانی بود….”
اشخاص و ضمایر
دانستن اینکه رمان شما با چه شخصی نوشته شده است (یعنی اول شخص، دوم شخص، سوم شخص) می تواند به خواندن شما کمک زیادی کند. توصیه می کنم برای کمک با یک ترجمه یا یک زبان مادری مشورت کنید، به خصوص اگر در زبانی کار می کنید که نیازی به استفاده از ضمایر شخصی ندارد. در غیر این صورت، یادگیری ضمایر اصلی در همان ابتدا میتواند بسیار مفید باشد.
او گفت، او گفت
بیشتر رمانها مکرراً از گفتار مستقیم استفاده میکنند، و خوشبختانه برای ما، اینها اغلب به راحتی قابل تشخیص هستند، حتی اگر متن با استفاده از الفبای خارجی نوشته شده باشد. با این حال، همه زبان ها از علامت نقل قول مشترک در انگلیسی استفاده نمی کنند (و حتی بین انگلیسی بریتانیایی و آمریکایی تفاوت هایی وجود دارد). گیلهها (براکتهای مثلثی) نیز بسیار رایج هستند، مانند خط تیرههای دیالوگ. میتوانید فهرست مفیدی را در ویکیپدیا پیدا کنید.
نقل قول ها مفید هستند زیرا اغلب نشان دهنده تغییر در لحن، شخص و زمان هستند. حتی بهتر از آن، آنها اغلب با برچسبهای گفتگوی استانداردی مانند «او گفت»، که در طول متن تکرار میشوند، قرار میگیرند. مواردی از گفتار غیرمستقیم کمتر قابل تشخیص هستند (“او این را گفت، به من گفت که/به” و غیره)، بنابراین یادداشت کردن شاخص های آنها حتی مفیدتر است. برخی از زبانها (مانند ترکی) میتوانند از فرمهای دستوری خاصی استفاده کنند که به برچسبهای گفتگوی ساده تکیه نمیکنند، اما هنوز هم ایده خوبی است که بررسی کنید و یادداشت برداری کنید تا وقتی با آنها روبرو میشوید، آنها را تشخیص دهید.
FICTION VS. غیر داستانی
اگر زمانی به خاطر ناتوانی در رمزگشایی بخشی از رمان مورد نظر خود دچار ناامیدی شدید، سعی کنید به جای آن مقداری غیرداستانی بخوانید. ممکن است مقاله ای را پیدا کنید که توسط همان نویسنده نوشته شده باشد یا مقاله ای در مورد آنها باشد. به جز نقد ادبی بیش از حد فلسفی یا سبکشناسانه، احتمالاً این کار را آسانتر خواهید دید. مقالات روزنامه به خصوص ساده هستند، زیرا برای عموم مردم نوشته شده اند، و امروزه پست های وبلاگ نیز منابع خوبی هستند.
مشوق های دیگر
این می تواند یک موضوع پیش پا افتاده به نظر برسد، اما داشتن کتاب ها و دفترهای خوب می تواند انگیزه خوبی برای ادامه مطالعه باشد. احتمالاً کتاب درسی را که به راحتی در دستتان قرار می گیرد، بردارید تا کتابی که خیلی سنگین یا آنقدر فلاپی است که باید آن را روی میز بگذارید. کتابهای الکترونیکی، همانقدر که من آنها را دوست دارم، به اندازه ابزارهای یادگیری برای من مؤثر نیستند، زیرا صفحه بسیار روان است. به نظر من حافظه بصری برای به خاطر آوردن اطلاعات صفحه ای که همیشه به همین صورت است، بسیار مفید است.
اما شاید بهترین انگیزه و همچنین اولین صفحه ذکر شده در زیر، داشتن یک نسخه واقعا جذاب از کتاب مورد نظرتان باشد. مسلماً، این ممکن است لزوماً یک نسخه اول چرمی نباشد، با توجه به اینکه احتمالاً می خواهید یادداشت های زیادی روی آن بنویسید، اما فقط یک یادآوری بصری است که یک روز قرار است آن را بخوانید!
روش فهرست طلایی دیوید جیمز استفاده از یک کتاب پشت جلد سخت زیبا و یک قلم یا مداد زیبا برای تهیه فهرست کلمات بسیار مفید است، و اگرچه این روش را نسبتاً خسته کننده میدانم، فکر میکنم برای کمک به استفاده از لذت واقعی اشیاء مادی حرفهای زیادی برای گفتن وجود دارد. حفظ
تمرینات
صفحه اول
از یکی دو صفحه اول اثری که می خواهید بخوانید یک کپی تهیه کنید. بعد از هر هفته مطالعه، یک خودکار رنگی متفاوت بردارید و هر کلمه ای را که می دانید، هر ساختار گرامری را که تشخیص می دهید (یا فکر می کنید تشخیص می دهید) و هر کلمه ای را که می توانید بفهمید (یا فکر می کنید می توانید بفهمید) را از متن علامت بزنید. بعد از چند هفته، متن شما ممکن است به این شکل باشد:
حتی کارهای پیچیده از کلماتی استفاده میکنند که از هفته اول یاد میگیرید، و میتوانید با جستجوی الگوهای دستوری، معنای بیشتری را استنتاج کنید.
امیدوارم این پست وبلاگ برای شما مفید بوده باشد. میتوانم تا زمان طلوع خورشید به یادگیری زبان ادامه دهم، پس منتظر پستها و منابع بیشتر باشید!1
دیدگاهتان را بنویسید